او

یادداشتهای تنهایی من

او

یادداشتهای تنهایی من

چشمهای من

به نام او

چشمامو فقط برای تو نگه داشتم ،برای او!

مگه نمی بینی بیشتر اوقات نگاهم به زمینه؟

حتی وقتی می خوام تو چشمای کسی نگاه کنم به چشماش زل نمی زنم، تو تخم چشماش نگاه نمی کنم

نمی دونستی؟

اینا همش برای اینکه چشمامو فقط فقط برای تو نگه داشتم!

                                                        ***

میان آفتاب های همیشه زیبایی تو لنگری است

خورشیدی که از سپیده دم همه ستارگان بی نیازم می کند

نگاهت شکست ستمگری است

نگاهی که عریانی روح مرا

از مهر

جامه ای کرد

و چشمانت به من گفتند که فردا روز دیگری است

ا.بامداد

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد